ANIYA

ANIYA جان تا این لحظه 9 سال و 11 ماه و 25 روز سن دارد

تا به امروز....

دخترم ماشالله نسبت به همسن و سالاش خیلی اکتیوتره، هر چیزو هر کاری رو یکی دو ماه جلوتر انجام میده.

تو این پست از شیرین کاریهای آرامش میگم بعدا میام از نوزادیهاش تعریف میکنم.

دخترم خیلی شیرین شده، باباش عاشقشه، اصلا نمیزاره رو زمین بمونخ، هر وقت خونه اس تو بغلش میگیره و راه میره. اینقد میبوسه که من جای تو خسته میشم. تو خیابان تو بیابون تو جشن مهمونی همیشه نو بغل میگیرهو هی میبوسه. انگار همیشه دلش برات تنگه. از خداشه اجازه بهش بدن تو رو با خودش ببره سر کار. همیشه اینو میگه.

قربون صدات بشم من. همیشه تو خونه کلی با خودت حرف میزنی. یه عالمه صداهای قشنگ و گوش نواز. دلم غش میره وقتی صدات تو خونه میپیچه. 

فدات بشم که از همون اولین روز ورود به ده ماهگی اولین کلمه زندگیتو ادا کردی. البته بعد از ماما و بابا که از شیش و نیم ماهگی میگفتی.

اولین کلمه ات هاپو بود. بعدشم به توپ گفتی پو. خلاصه از ده ماهگی شروع کردی به تلفظ کلمات. الان خدا رو شکر کلی کلمه میگی.

هاپو،  نی نی، می می، آجی، گوجه، هتی، دالی، تاتی، بابا جون، خودت، دا دا، یک دو،  به قول خودش عامو، پو( توپ)، گبه( گربه)، به به، متی( مرسی)،بابای( ولی ی رو درس تلفظ نمیکنه)، دد( ددر)

چشم بد ازت دور باشه، ماشالله خییییییلی زود به حرف اومدی.

مامان زهرا وقتی میبینه تو این سن کلی میفهمی  و این همه کلمه میگی همیشه میگه عاقل عاقل، دخترم حتما جهشی میخونه. خخخخخخ


تاریخ : 05 خرداد 1394 - 00:25 | توسط : خاله ارزو | بازدید : 476 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام